فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 489
اي در رخ تو پيدا انوار پادشاهي ، در فکرت تو پنهان صد حکمت الهي کلک تو بارک الله بر ملک و دين گشاده ، صد چشمه آب حيوان از قطره سياهي بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم ، ملک آن توست و خاتم فرماي هر چه خواهي در حکمت سليمان هر کس که شک نمايد ، بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهي باز ار چه گاه گاهي بر سر نهد کلاهي ، مرغان قاف دانند آيين پادشاهي تيغي که آسمانش از فيض خود دهد آب ، تنها جهان بگيرد بي منت سپاهي کلک تو خوش نويسد در شان يار و اغيار ، تعويذ جان فزايي افسون عمر کاهي اي عنصر تو مخلوق از کيمياي عزت ، و اي دولت تو ايمن از وصمت تباهي ساقي بيار آبي از چشمه خرابات ، تا خرقه ها بشوييم از عجب خانقاهي عمريست پادشاها کز مي تهيست جامم ، اينک ز بنده دعوي و از محتسب گواهي گر پرتوي ز تيغت بر کان و معدن افتد ، ياقوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهي دانم دلت ببخشد بر عجز شب نشينان ، گر حال بنده پرسي از باد صبحگاهي جايي که برق عصيان بر آدم صفي زد ، ما را چگونه زيبد دعوي بي گناهي
حافظ چو پادشاهت گه گاه مي برد نام
،
رنجش ز بخت منما بازآ به عذرخواهي
تعبیر:
بخت و اقبال و سعادت همراه تو است. به زودی به کام و آرزوی خود می رسی. در هنگام توانایی و سعادت به نیازمندان خدمت کن تا به این وسیله از نعمت های خداوند سپاسگزار باشی. غرور و خودپسندی را از خود دور کن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 73
روشن از پرتو رويت نظري نيست که نيست ، منت خاک درت بر بصري نيست که نيست ناظر روي تو صاحب نظرانند آري ، سر گيسوي تو در هيچ سري نيست که نيست اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب ، خجل از کرده خود پرده دري نيست که نيست تا به دامن ننشيند ز نسيمش گردي ، سيل خيز از نظرم رهگذري نيست که نيست تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند ، با صبا گفت و شنيدم سحري نيست که نيست من از اين طالع شوريده برنجم ور ني ، بهره مند از سر کويت دگري نيست که نيست از حياي لب شيرين تو اي چشمه نوش ، غرق آب و عرق اکنون شکري نيست که نيست مصلحت نيست که از پرده برون افتد راز ، ور نه در مجلس رندان خبري نيست که نيست شير در باديه عشق تو روباه شود ، آه از اين راه که در وي خطري نيست که نيست آب چشمم که بر او منت خاک در توست ، زير صد منت او خاک دري نيست که نيست از وجودم قدري نام و نشان هست که هست ، ور نه از ضعف در آن جا اثري نيست که نيست
غير از اين نکته که حافظ ز تو ناخشنود است
،
در سراپاي وجودت هنري نيست که نيست
تعبیر:
رنج و مصیبتی که گرفتار آنی، نتیجه ی اعمال خودت است و پشیمانی سودی ندارد. با امید به آینده کارها برای تو آسان خواهد شد. به تجربه ها و عقل خود اتکا داشته باش و به تواناییهای خود اعتماد کن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 378
ما نگوييم بد و ميل به ناحق نکنيم ، جامه کس سيه و دلق خود ازرق نکنيم عيب درويش و توانگر به کم و بيش بد است ، کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنيم رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنيم ، سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنيم شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد ، التفاتش به مي صاف مروق نکنيم خوش برانيم جهان در نظر راهروان ، فکر اسب سيه و زين مغرق نکنيم آسمان کشتي ارباب هنر مي شکند ، تکيه آن به که بر اين بحر معلق نکنيم گر بدي گفت حسودي و رفيقي رنجيد ، گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنيم
حافظ ار خصم خطا گفت نگيريم بر او
،
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنيم
تعبیر:
مراقب باش تا با سهل انگاری و بی فکری، خود را دچار مشکل نسازی. در هر کار با تفکر و اندیشه پیش برو تا به مقصود خود برسی. به آنچه که داری قناعت کن و برای بیش و کم دنیا، خود را بیهوده به رنج و زحمت نینداز.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 460
سليمي منذ حلت بالعراق ، الاقـــي من نـواها مـا الــــاقي الا اي ساروان منزل دوست ، الي رکبانکم طال اشتياقي خرد در زنده رود انداز و مي نوش ، به گلبانگ جوانان عــــراقي ربيع العمر في مرعي حماکم ، حماک الله يا عهد التلاقي بيــــا ســــاقي بده رطل گرانم ، سقــاک الله من کاس دهاق جواني باز مي آرد به يادم ، سماع چنگ و دست افشان ساقي مي باقي بده تا مست و خوشدل ، به يـاران برفشـانم عمــر بـــاقي درونم خون شد از ناديدن دوست ، الا تعسا لايــــــام الفراق دمـــوعي بعدکــــم لا تحـــقروها ، فکم بحر عميـــــق من سـواقي دمــي با نيـکخواهان متفق باش ، غنـيــــمت دان امـــور اتفاقي بساز اي مطرب خوشخوان خوشگو ، به شعر فارسي صوت عراقي عروسي بس خوشي اي دختر رز ، ولي گه گه سزاوار طلاقي مسيـــحاي مجــرد را برازد ، که با خورشيد سازد هم وثاقي
وصال دوستان روزي ما نيست
،
بخوان حافظ غزل هاي فراقي
تعبیر:
به آنچه در گذشته خداوند بر تو عطا نموده خشنود و شکرگزار باش و بر آنچه فکر میکنی به آن نرسیده ای غمگین مباش که خداوند حکیم گاه خیری بر آنچه به ظاهر مطلوب ما نیست قرار داده است قدر لحضات زندگی خود را بدان.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 193
در نظربازي ما بي خبران حيرانند ، من چنينم که نمودم دگر ايشان دانند عاقلان نقطه پرگار وجودند ولي ، عشق داند که در اين دايره سرگردانند جلوه گاه رخ او ديده من تنها نيست ، ماه و خورشيد همين آينه مي گردانند عهد ما با لب شيرين دهنان بست خدا ، ما همه بنده و اين قوم خداوندانند مفلسانيم و هواي مي و مطرب داريم ، آه اگر خرقه پشمين به گرو نستانند وصل خورشيد به شبپره اعمي نرسد ، که در آن آينه صاحب نظران حيرانند لاف عشق و گله از يار زهي لاف دروغ ، عشقبازان چنين مستحق هجرانند مگرم چشم سياه تو بياموزد کار ، ور نه مستوري و مستي همه کس نتوانند گر به نزهتگه ارواح برد بوي تو باد ، عقل و جان گوهر هستي به نثار افشانند زاهد ار رندي حافظ نکند فهم چه شد ، ديو بگريزد از آن قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از انديشه ما مغبچگان
،
بعد از اين خرقه صوفي به گرو نستانند
تعبیر:
هر کسی نمی تواند پی به حقیقت ببرد. لازمه ی آن امید به خداوند و دوری از ریا و تزویر است. عقل و تدبیر در کنار ایمان، رمز موفقیت است.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 311
عاشق روي جواني خوش نوخاسته ام ، و از خدا دولت اين غم به دعا خواسته ام عاشق و رند و نظربازم و مي گويم فاش ، تا بداني که به چندين هنر آراسته ام شرمم از خرقه آلوده خود مي آيد ، که بر او وصله به صد شعبده پيراسته ام خوش بسوز از غمش اي شمع که اينک من نيز ، هم بدين کار کمربسته و برخاسته ام با چنين حيرتم از دست بشد صرفه کار ، در غم افزوده ام آنچ از دل و جان کاسته ام
همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا
،
بو که در بر کشد آن دلبر نوخاسته ام
تعبیر:
اگر از نیروی اراده و پشتکار خود کمک بگیری، قطعاً موفق خواهی شد. در راه عشق و محبت، صداقت بیشتری داشته باش و شک و دودلی را از خود دور کن. کمرویی و شرم بیش از اندازه، تو را از رسیدن به مقصود دور می کند.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 92
مير من خوش مي روي کاندر سر و پا ميرمت ، خوش خرامان شو که پيش قد رعنا ميرمت گفته بودي کي بميري پيش من تعجيل چيست ، خوش تقاضا مي کني پيش تقاضا ميرمت عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقي کجاست ، گو که بخرامد که پيش سروبالا ميرمت آن که عمري شد که تا بيمارم از سوداي او ، گو نگاهي کن که پيش چشم شهلا ميرمت گفته لعل لبم هم درد بخشد هم دوا ، گاه پيش درد و گه پيش مداوا ميرمت خوش خرامان مي روي چشم بد از روي تو دور ، دارم اندر سر خيال آن که در پا ميرمت
گر چه جاي حافظ اندر خلوت وصل تو نيست
،
اي همه جاي تو خوش پيش همه جا ميرمت
تعبیر:
با تمام وجود و صادقانه در راه رسیدن به مقصود کوشش می کنی و مطمئن باش که با لطف خدا، به هدف خود خواهی رسید.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 279
خوشا شيراز و وضع بي مثالش ، خداوندا نگه دار از زوالش ز رکن آباد ما صد لوحش الله ، که عمر خضر مي بخشد زلالش ميان جعفرآباد و مصلا ، عبيرآميز مي آيد شمالش به شيراز آي و فيض روح قدسي ، بجوي از مردم صاحب کمالش که نام قند مصري برد آن جا ، که شيرينان ندادند انفعالش صبا زان لولي شنگول سرمست ، چه داري آگهي چون است حالش گر آن شيرين پسر خونم بريزد ، دلا چون شير مادر کن حلالش مکن از خواب بيدارم خدا را ، که دارم خلوتي خوش با خيالش
چرا حافظ چو مي ترسيدي از هجر
،
نکردي شکر ايام وصالش
تعبیر:
روزگار خوشی در پیش خواهی داشت. قدر لحظات آن را بدان و خداوند را سپاسگزار باش. مغرور و خودپسند نباش و دوستان را از خود نرنجان.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 478
نوش کن جام شراب يک مني ، تا بدان بيخ غم از دل برکني دل گشاده دار چون جام شراب ، سر گرفته چند چون خم دني چون ز جام بيخودي رطلي کشي ، کم زني از خويشتن لاف مني سنگسان شو در قدم ني همچو آب ، جمله رنگ آميزي و تردامني دل به مي دربند تا مردانه وار ، گردن سالوس و تقوا بشکني
خيز و جهدي کن چو حافظ تا مگر
،
خويشتن در پاي معشوق افکني
تعبیر:
چرا بیهوده غم روزگار را می خوری؟ زندگی در گذر است و شادی ها و غم های آن نیز می گذرد و پایدار و باقی نخواهد ماند. انسان عاقل کسی است که از ریاکاران و دروغگویان بپرهیزد تا زندگی آرام و بی دردسری داشته باشد. غرور و تکبر را از خود دور کن و با خانواده ی خود، زندگی خوبی را بگذران.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 220
از ديده خون دل همه بر روي ما رود ، بر روي ما ز ديده چه گويم چه ها رود ما در درون سينه هوايي نهفته ايم ، بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود خورشيد خاوري کند از رشک جامه چاک ، گر ماه مهرپرور من در قبا رود بر خاک راه يار نهاديم روي خويش ، بر روي ما رواست اگر آشنا رود سيل است آب ديده و هر کس که بگذرد ، گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود ما را به آب ديده شب و روز ماجراست ، زان رهگذر که بر سر کويش چرا رود
حافظ به کوي ميکده دايم به صدق دل
،
چون صوفيان صومعه دار از صفا رود
تعبیر:
هوا و هوس را از خود دور کن و عاقلانه بیندیش. تا زمانی که خود خواه و متکبر باشی نتیجه ای حاصل نمی شود. مشورت با دوستان دانا و با تجربه را فراموش نکن و خودخواهی نکن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 489
اي در رخ تو پيدا انوار پادشاهي ، در فکرت تو پنهان صد حکمت الهي کلک تو بارک الله بر ملک و دين گشاده ، صد چشمه آب حيوان از قطره سياهي بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم ، ملک آن توست و خاتم فرماي هر چه خواهي در حکمت سليمان هر کس که شک نمايد ، بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهي باز ار چه گاه گاهي بر سر نهد کلاهي ، مرغان قاف دانند آيين پادشاهي تيغي که آسمانش از فيض خود دهد آب ، تنها جهان بگيرد بي منت سپاهي کلک تو خوش نويسد در شان يار و اغيار ، تعويذ جان فزايي افسون عمر کاهي اي عنصر تو مخلوق از کيمياي عزت ، و اي دولت تو ايمن از وصمت تباهي ساقي بيار آبي از چشمه خرابات ، تا خرقه ها بشوييم از عجب خانقاهي عمريست پادشاها کز مي تهيست جامم ، اينک ز بنده دعوي و از محتسب گواهي گر پرتوي ز تيغت بر کان و معدن افتد ، ياقوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهي دانم دلت ببخشد بر عجز شب نشينان ، گر حال بنده پرسي از باد صبحگاهي جايي که برق عصيان بر آدم صفي زد ، ما را چگونه زيبد دعوي بي گناهي
حافظ چو پادشاهت گه گاه مي برد نام
،
رنجش ز بخت منما بازآ به عذرخواهي
تعبیر:
بخت و اقبال و سعادت همراه تو است. به زودی به کام و آرزوی خود می رسی. در هنگام توانایی و سعادت به نیازمندان خدمت کن تا به این وسیله از نعمت های خداوند سپاسگزار باشی. غرور و خودپسندی را از خود دور کن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 4 فروردین 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 124
آن که از سنبل او غاليه تابي دارد ، باز با دلشدگان ناز و عتابي دارد از سر کشته خود مي گذري همچون باد ، چه توان کرد که عمر است و شتابي دارد ماه خورشيد نمايش ز پس پرده زلف ، آفتابيست که در پيش سحابي دارد چشم من کرد به هر گوشه روان سيل سرشک ، تا سهي سرو تو را تازه تر آبي دارد غمزه شوخ تو خونم به خطا مي ريزد ، فرصتش باد که خوش فکر صوابي دارد آب حيوان اگر اين است که دارد لب دوست ، روشن است اين که خضر بهره سرابي دارد چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر ، ترک مست است مگر ميل کبابي دارد جان بيمار مرا نيست ز تو روي سوال ، اي خوش آن خسته که از دوست جوابي دارد
کي کند سوي دل خسته حافظ نظري
،
چشم مستش که به هر گوشه خرابي دارد
تعبیر:
همراه هر خوشی و شادی رنج و حسرت است. باید آن را تحمل کرد. از دوری دوست در رنج و عذابی. راه رسیدن به او دشوار نیست. اگر عاشقی، صادق باش و ریا و تزویر را از خود دور کن. قدر لحظه ها و فرصت ها را بدان.